علم الهی، علم شهودی است. خداوند در آیاتی از قرآن به این معنا توجه داده است. خداوند می فرماید: إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدًا؛ خداوند بر هر چیزی مشهود و شاهد است.(نساء، آیه 33؛ نیز حج، آیه 17؛ احزاب، ایه 55؛ سباء، آیه 47؛ فصلت، آیه 53) به این معنا که هر چیزی را بنگری اول خداوند است که مشهود خواهد بود سپس آن چیز ؛ زیرا اول وجود الهی است که در آن چیز دیده می شود و سپس ماهیت آن چیز مشهود خواهد شد.
چنان که اشراقیون گفته اند این که خداوند می فرماید: ان الله علیم؛ یعنی ان الله شاهد، سخنی درست و راست است؛ زیرا علم خداوند به شهود خداوند بر می گردد؛ یعنی چون همه چیز مشهود خداوند است به همه چیز علم دارد. خداوند خود می فرماید : قُلْ کَفَى بِاللَّهِ بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ شَهِیدًا یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِینَ آمَنُوا بِالْبَاطِلِ وَکَفَرُوا بِاللَّهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ؛ بگو: «کافى است خدا میان من و شما شاهد باشد. آنچه را که در آسمانها و زمین است مىداند، و آنان که به باطل گرویده و خدا را انکار کردهاند همان زیانکارانند.»(عنکبوت، آیه 52)
در این آیه خداوند می فرماید، چون شاهد است می داند در آسمان و زمین چیست. یعنی چون می بیند می داند نه آن که چون می داند می بیند تا این علم غیر از شهود باشد. علم الهی همان علم شهودی و حضوری است؛ یعنی هر چیزی نزد او حاضر است معلوم اوست.
از آن جایی که هر چیزی حاضر نزد اوست معلوم اوست، خداوند به این حاضر معلوم در نزد خود می تواند امر کند که : باش! تا اشکال نشود که چرا امر به معدوم شده است؟ زیرا وقتی موجود است و حاضر و معلوم می تواند به آن امر کند.
البته این امر الهی به بودن می تواند به معنای ایجاد باشد که مشائون می گویند؛ به این معنا که به معلوم نزد خودش در مرتبه ای از مراتب و نشئات هستی هم چون نشئه و حضرت علمیه که موجود به وجود امری یا علمی است فرمان وجود و ایجاد در مرتبه و نشئه و حضرتی دیگر می دهد که مثلا عالم جبروت یا ملکوت یا ناسوت است؛
و هم می تواند به معنای اظهار و تنزل و تجلی باشد که اشراقیون می گویند؛ یعنی آن موجود به حضرت علمیه تنزل یافته در مراتب و عوالم دیگر تجلی و ظهور یابد. به نظر می رسد که این معنا درست تر باشد؛ زیرا خداوند می فرماید آن چه که عندنا حاضر و معلوم و موجود است، فرمان می یابد تا در درجات و مراتب دیگر نزول یابد و تجلی پیدا کند به میزانی که فرمان نزول و تجلی داده شده است؛ یعنی هم از نظر میزان نزول و هم میزان تجلی معلوم و مقدر است. خداوند می فرماید: وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ؛ و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینههاى آن نزد ماست، و ما آن را جز به اندازهاى معین فرو نمىفرستیم.(حجر، آیه 21)
مراد از این «عندنا» می تواند حضرت علمیه یا مقام امری باشد که تنزل یافته تا در مراتب دیگر به میزان و مقدر معلومی تجلی یابد. از آن جایی که این تنزل به تجلی و ظهور است نه تجافی هماره اصل خزائن در نزد خداوند خواهد بود و این گونه نیست که چون تنزل به تجلی یافته در آن جا نباشد چنان که باران به تجافی از آسمان به زمین نزول می یابد و دیگر در خزینه آسمان نیست؛ اما تجلیات و تنزلات از حضرتی به حضرتی دیگر این گونه نیست، بلکه با حفظ آن امر در حضرت و مرتبه بالاتر تنزل به شکل تجلی انجام می گیرد.
به هر حال، علم الهی علم شهودی است و همه هستی هماره در نزد خداوند حاضر و مشهود است ؛ هم چنان که خداوند در بر هر چیزی مشهود است و هر کسی خوب نگرد اول و آخر خدا را می بیند؛ چنان که امام علی(ع) فرموده است.